English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7941 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inadequately U بطور نامناسب
inconveniently U بطور نامناسب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
Other Matches
unfit U نامناسب نامناسب کردن
unsuitable U نامناسب
maladapted U نامناسب
unhandsome U نامناسب
malapropos U نامناسب
timeless U نامناسب
foreign U نامناسب
misbecoming U نامناسب
inappropriate U نامناسب
inapt U نامناسب
unmeet U نامناسب
improper U نامناسب
untoward U نامناسب
infelicitious U نامناسب
unsuitably U نامناسب
ill sorted U نامناسب ناجور
bad break U قطع نامناسب
improper U نامناسب نادرست
bad soil U خاک نامناسب
mismarriage U پیوند نامناسب
incompatible U ناجور نامناسب
misplaced U نامناسب نابجا
inutile U بیهوده نامناسب
incommensurate U نارسا نامناسب
unpleasantness U وضع نامناسب
unrighteous U ناصالح نامناسب
unplayable U زمین نامناسب
inopportune U بی موقع نامناسب
inappropriate U نامناسب ناجور
out of order <idiom> U برخلاف قانون ،نامناسب
malinvestment U سرمایه گذاری نامناسب
dissocial U نامناسب برای معاشرت
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. U بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
misbecome U نامناسب بودن برای
misalliance U اتحاد وائتلاف نامناسب
mismate U وصلت نامناسب کردن
unapt U نامناسب غیر محتمل
flame U ارسال پیام نامناسب به کاربر
aliens U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alien U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
add insult to the injury <idiom> U [بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
bad page break U قطع یا مکث نامناسب صفحه
inapplicable U غیر قابل اجرا نامناسب
flames U ارسال پیام نامناسب به کاربر
scratch file U نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
unhandy U ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
de scramble U سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
de scrambler U وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند
fix U تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
fixes U تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
power approach U تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
self- U سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
logic U بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
playback rate scale factor U نقط های که اجرای ویدیو در آن ملایم نیست و به علت فریمهای گم شده نامناسب به نظر می رسد
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
incisively U بطور نافذ بطور زننده
martially U بطور جنگی بطور نظامی
self- U سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
degradation U کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
NetBEUI U گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
defective U خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
orphaned U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
loosely U بطور شل یا ول
streakily U بطور خط خط
lastingly U بطور پا بر جا
meanly U بطور بد
atilt U بطور کج
flabbily U بطور شل و ول
transtively U بطور
confusedly U بطور در هم و بر هم
wetly U بطور تر
by way of exception U بطور استثناء
centrically U بطور مرکزی
on a daily basis <adv.> U بطور روزانه
cephalad U بطور راسی
cannily U بطور عاقلانه
cardinally U بطور مهم
prosperouly U بطور مساعد
auspiciously U بطور مساعد
attributively U بطور اسنادی
problematically U بطور مشکوک
briefly speaking U بطور خلاصه
automatism U بطور خودکار
prolifically U بطور بارخیز
bountifully U بطور فراوانی
catercorner U بطور مورب
averagly U بطور متوسط
barbarously U بطور غلط
pettily U بطور کوچک
by contract U بطور مقاطعه
averagely U بطور متوسط
catercornered U بطور مورب
middlingly U بطور متوسط
perspicuously U بطور روشن
digressively U بطور منحرف
piercingly U بطور نافذ
detestably U بطور منفور
determinately U بطور معین
desultorily U بطور بی ترتیب
destructively U بطور مهلک
destructively U بطور مخرب
pinchingly U بطور مبرم
plaintively U بطور غم انگیز
deplorably U بطور اسفناک
declaredly U بطور اعلام
dingily U بطور تیره
disagreeably U بطور نامطبوع
discernibly U بطور معلوم
durably U بطور مداوم
durably U بطور مستمر
pertinently U بطور مقتضی
pestiferously U بطور مسری
pestilently U بطور کشنده
doubliy U بطور مضاعف
pettily U بطور جزئی
divergently U بطور متباین
dispersedly U بطور متفرق
picturesquely U بطور روشن
disconnectedly U بطور منفصل
plenarily U بطور کامل
chimerically U بطور واهی
practicably U بطور عملی
comprehensibly U بطور مفهوم
compositely U بطور مرکب
compatibly U بطور موافق
preventively U بطور دافع
commodiously U بطور راحت
comkplimentarily U بطور تعارفی
prevalently U بطور شایع
cloudily U بطور تیره
clandestinely U بطور مخفی
primely U بطور اعلی
circularly U بطور مدور
comprehensively U بطور جامع
compulsorily U بطور اجباری
preposterously U بطور مهمل
preciously U بطور گرانبها
pregnantly U بطور پر معنی
cozily U بطور راحت
preliminarily U بطور مقدمه
contrary to nature U بطور معجزه
preposterously U بطور نا معقول
contrarily U بطور متضاد
contagiously U بطور مسری
consumedly U بطور زیاد
connectedly U بطور متصل
preposterously U بطور غیرطبیعی
choicely U بطور پسندیده
secondarily U بطور متوسط
serially U بطور مسلسل
serially U بطور ردیف
seriatim U بطور مسلسل
shockingly U بطور انزجاراور
suddenly U بطور ناگهانی
horizontally U بطور افقی
illogically U بطور غیرمنطقی
visibly U بطور مریی
signally U بطور برجسته
harmoniously U بطور موافق
dejectedly U بطور افسرده
dispiritedly U بطور افسرده
increasingly U بطور زیادشونده
secundine naturam U بطور طبیعی
seductively U بطور فریبنده
illusorily U بطور فریبنده
illusively U بطور فریبنده
fascinatingly U بطور فریبنده
enchantingly U بطور فریبنده
charmingly U بطور فریبنده
materially U بطور عمده
chiefly U بطور عمده
indistinctly U بطور نامعلوم
simpliciter U بطور مطلق
vertically U بطور عمود
evenly U بطور هموار
Recent search history Forum search
2New Format
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1I am good with figures,how about you?
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1she loved to have the last word.
1cartridge
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2crucification
1die offs
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com